* آیا شهید توسلی در جنگ با روسها هم شرکت داشت؟
خیر، در زمان جنگ با روسها شهید توسلی کوچک بودند، ولی در زمان دفاع مقدس در ایران ایشان حضور داشتند و در جبهه جنوب به عنوان دیدبان خدمت میکردند، از زمانی که من در جریان هستم، ایشان به مدت یکسال و نیم دیدبانی میکردند، چون از آن به بعد من به جبهه غرب رفته بودم و آنجا در تیپ ابوذر فعالیت میکردم ولی آن زمان شهید در منطقه جنوب بودند.
* از دوستان افغان، چند نفر در تیپ ابوذر فعالیت میکردند؟
ما حدودا 600نفر بودیم که در تیپ ابوذر فعالیت میکردیم، همچنین در کردستان و قرارگاه رمضان حضور داشتیم و در محورهای "گل قادر"، "خرینه"، "کلاشین"، "نوچه پیما" و... فعالیت میکردیم.
* شهید توسلی بعد از جنگ نیز فعالیت داشتند؟
بعد از جنگ ایشان فعالیتی نداشت و در شهر قم زندگی میکرد و مشغول تحصیل علوم حوزه بود.
* تحصیلاتشان در چه سطحی بود؟
ایشان در قم پایه اول حوزه را تمام کرده بودند و دروسی از قبیل درسهای مقدماتی و جلد یک کتاب لمعه را فرا گرفته بودند.
* هدف و انگیزه ایشان از اعزام به سوریه چه بود؟
بعد از جنگ ما جلساتی را در تهران به عنوان تیپ ابوذر تشکیل میدادیم و نزدیک 70 نفر در آنجا گرد هم میآمدیم و این جلسهها ادامه داشت. گاهی در مدت زمان یک الی دو ماه جلسهای را برقرار میکردیم، تا اینکه در سال 90 با حضور فعالان این گروه به این نتیجه رسیدیم که ما باید در منطقه سوریه سهمی را در دفاع به خود اختصاص دهیم و در مورد اینکه چه کسی مسئول شود و به آنجا برود، بحث میکردیم، تا اینکه شهید توسلی (ابو حامد) به صورت خودجوش و داوطلبانه این مسئولیت را بر عهده گرفت و گفت که من حاضرم این مسئولیت را بر دوش بگیرم. دوستان هم نگران بودند که این عملیات در سوریه به بنبست برسد و این مسئولیت بسیار سنگین آنها را دچار مشکل کند، همانطور که در زمان دفاع مقدس آنها در تیپ ابوذر تلفات بسیاری دادند و بعد از مدتی این تیپ از هم پاشید.
بله در اصل همان است؛ سپاه حضرت محمد(ص) را نیز تیپ ابوذر تشکیل داده است و بعد نیز تیپ فاطمیون را «ابوحامد» به وجود آورده و تیپ فاطمیون تداوم تیپ ابوذر است.
* تیپ فاطمیون را چه کسی نامگذاری کرد؟
نام این تیپ را برادران عضو قرارگاه حضرت زینب(س) انتخاب کردند.
* شما چه مدت در سوریه با شهید همراه بودید و دستاوردهای تیپ فاطمیون در آنجا چه بود؟
من آذرماه پارسال به سوریه اعزام شدم و یکسال و سه ماه در آنجا حضور داشتم. من به مدت دو ماه متداوم در مناطق "عتیبه"، "قیسا"، "دیرسلمان"، "احمدیه"، "زمانیه" و مناطقی دیگری که سقوط کرده بودند و پارسال ما آنها را فتح کردهایم، حضور داشتم. کل مناطق فتح شده در جبهه جنوبی از دستاوردهای تیپ فاطمیون بوده است؛ مثلا منطقه "حلب" و "لاذقیه" به دست تیپ فاطمیون فتح شد. در این اواخر نیز منطقه "دیر العدس" را فتح کردند و تپههای استراتژیک "قنیطره" و "فاطمیه" را با کمک برادران حزبالله تثبیت کردند و این یگان 20 کیلومتر با مرز اسرائیل فاصله دارد.
* تیپ فاطمیون چگونه تشکیل شد؟
از ابتدا به دلیل این که تعداد نیروها کم بود، تیپ فاطمیون با بچههای عراق (تیپ حیدریون) هماهنگ بودند و تحت نظر این مجموعه فعالیت میکردند، هنگام اعزام، به همراه 109نفر به آنجا رفته بودیم و سرپرستی این گروه را خودم بر عهده داشتم و روز به روز تعداد افراد تیپ فاطمیون در حال گسترش بود و کمکم تیپ فاطمیون مستقل شد و تمامی امکانات را به صورت مستقل از قرارگاه حضرت زینب(س) دریافت میکردند.
* آیا این تیپ به لشکر فاطمیون تبدیل میشود؟
بله، چون در حال حاضر در منطقه 1500 نفر از مجاهدین فاطمیون وجود دارند و همگی ملیت افغانی دارند. به غیر از تیپ ما تیپها و مجموعههای دیگری از قبیل تیپ حیدریون عراق، حزبالله لبنان و پاکستانیها نیز حضور دارند. نکته دیگر اینکه تمام افغانیهایی که در سوریه هستند در تیپ فاطمیون عضو هستند و فعالیت میکنند.
* برخورد شهید توسلی به عنوان یک فرمانده و یک دوست چگونه بود؟
به نظر من، شهید توسلی شخصی منحصر به فرد و کمیاب بود. از خصوصیات ایشان میتوان به قاطعیت و زرنگی و هوش بسیار این شهید اشاره داشت. قاطعیت و پافشاری در نظر و رأی او با نتیجههای خوب به پایان میرسید. بسیار جالب بود، طرحی که تابستان سال گذشته ریخته شده بود با مخالفت این شهید روبهرو شد و شهید اصرار به این داشتند که این طرح اشتباه است و باید در آن تجدیدنظر بشود، ولی بقیه برادران و دوستان این مخالفت را نپذیرفتند و طرح را آماده کردند. در آغاز عملیات با این طرح در ظرف 5دقیقه 11نفر از دوستان و رزمندگان به شهادت رسیدند و شهدای سرشناسی مثل هم شهید رضایی هم در بین آنان بودند.
شهید توسلی به عنوان یک دوست با بنده بسیار صمیمی بود و از جهتی دیگر ما با هم نسبت دور فامیلی داشتیم، ولی کسی از این فامیلی مطلع نبود و هیچگونه مسائل شخصی را در منطقه دخالت نمیدادیم.
* تعامل تیپ فاطمیون با مجموعهها و تیپهای دیگر چگونه بود؟
ما همه با هم تعامل و همکاری داریم و همیشه در تمام عملیاتها با هم هماهنگیهای لازم را انجام می دهیم و هیچکدام به طور خود سر و هماهنگ نشده کاری انجام نمیدهیم. اخیرا نیروهایی از ما آموزش زرهی دیده بودند و تقاضا کردیم که تجهیزات زرهی به تیپ فاطمیون اضافه بشود و ارتش سوریه فقط حملات و عملیات ما را پوشش بدهد.
* اگر خاطرهای یا وصیتی از شهید در خاطر دارید تعریف کنید.
خاطرهای که قبل از اعزام از او در خاطرم هست؛ شبی که به خانه او برای خداحافظی رفته بودیم، گفت: من نمیخواهم در بستر بمیرم...
خاطرهای دیگری که از او به یاد دارم، در این اواخر، زمانی که مقدمات یک عملیات را میچیدیم، ماشینی که همیشه در اختیار داشت و با آن تردد میکرد را آورده بود تا سوار شود اما گفته بود من دیگر ماشین سوار نمیشوم و با یک ماشین معمولی با رزمندهها تا نزدیکی خط تا جایی که امکانش را داشت رفت و بعد از ماشین پیاده شد و دیگر سوار ماشین نشد.
در بیشتر اوقات ایشان میگفتند و تکرار میکردند: پرچمی که الآن ما در زیر آن جمع هستیم، قبلاً در صدر اسلام دست پیامبر گرامی و پرچم مخالف دست ابوسفیان بوده است و از آن به بعد پرچم اسلام دست حضرت امیرالمؤمنین، علی (ع) بود و پرچم مخالف دست معاویه است، از آن به بعد پرچم اسلام دست امام حسن و امام حسین(ع) و بچهها و نوادگان آن بزرگواران بود و پرچم مخالف دست یزید و معاویه و نوادگانان آنها قرار گرفته است. در زمان حاضر پرچم مخالف دست آمریکا و اسرائیل و وهابیت است، ولی پرچم اسلام در وقت حاضر در دست ما و در رأس آن ولی فقیه، مقام معظم رهبری و امامی که حکم معصوم را برای ما دارد، است.